صبحشم که تو تاکسی پشت سر راننده نشسته بودم به راننده گفتم :" ممنون هر جا شد پیاده میشم" یهو پیرمردی که جلو کنار راننده نشسته بود عین فنر سرش برگشت و در کسری از ثانیه با شگفتی نگاه کرد که خوشبختانه عینک دودیم رو چشمم بود. از این اتفاقا زیاد تو تاکسی برام میوفته اگر حواسم به صدام نباشه کار دستم میده
اصلا یکی از دلایلی که اینقدر توی جمعهای فامیلی و مردانه کم حرف شدم همینه، بدون اینکه متوجه باشم عشوه دارم و صدام هم که خاص
- یه فیلم خارجی میدیدیم زنه ره توی یه فیلم قدیمیتر دیگه دیده بودیم که حداقل 15سال مسن تر از این فیلم جدیده به نظر می رسید بدون اینکه گریم خاصی روی چهره ش صورت گرفته باشه و باعث شگفتی برادران شده بود. تهش گفتم بابا دوبلورش عوض شده! احتمالا یکی از دلایلی که ده سال جوانتر از سنم به نظر میرسم همین صدامه
باز به قول گجر:"بابا سلطان صدا! بابا خود شیفته"
نگته: نمیدانستم بدمینتون توی سالن بدون باد و مزاحمت اینقدر میتانه مفرح باشه (یه عمرم راکت دست گرفتن بلد نبودم الانم برام سخته دستمه درست بگیرم. ممنونم که این تجربه ره انتخاب کردم آفرین بر تو که نرفتی شنا و آمدی بدمینتون جون)
دَسِم بِرَسِی وَ چَرخِ گَردون تاگَر بِزانِم این چیست و اون چون
یه ,شگفتی ,تو ,راننده ,توی ,برگشت ,تو تاکسی ,شگفتی نگاه ,با شگفتی ,برگشت و ,راننده نشسته
درباره این سایت